درون گرایی یا برون گرایی
ماه گذشته در یک سمینار موفقیت شرکت کرده بودم، سخنران این سمینار فرد بسیار پرانرژی، فعال،پرجنب و جوش و با اعتماد به نفسی بود. سعی می کرد به هر طریقی که شده این انرژی خود را به مخاطبین هم منتقل کند. مشارکت مخاطبین در سخنرانی به وسیله انجام بازی گروهی بر روی سن،پخش موسیقی های انگیزه بخش در برهه های زمانی مختلف و شوخی با حضار از جمله ترفندهای شاخص این سخنران در جلب توجه مخاطبین و درگیرنمودن آنها در موضوع سخنرانی بود. من هم در ردیف های جلوی سالن در کنار یه آقایی که به نظر میومد چند سالی از من بزرگتر بود نشسته بودم. از اونجایی که من در جمع های ناشناس که برای اولین بار درآنجا قرار می گیریم شخصیت درون گرایی بیشتری از خود بروز می دهم،روی صندلی خودم نشسته بودم و سرم تو کار خودم بود. به صحبت های سخنران گوش می دادم و در مواقعی که نیاز به یادداشت بردای بود،نکاتی رو می نوشتم. گویا اون آقایی هم که کنار من بود شخصیتی نزدیک به شخصیت من داشت،خیلی آروم و ساکت مشغول یادداشت برداری بود. شرایط آروم این فرد تا زمانی برقرار بود که سخنران هنوز قصد انجام بازی گروهی بر رو سن با کمک مخاطبین رو نداشت. زمانی که سخنران به مرحله ای از سخنرانی خود رسیده بود که باید مطابق طراحی ای که از قبل انجام داده بود بازی گروهی برگزار می کرد. نمیدونم به چه دلیل اما سخنران به جای این که اعلام کند چه کسانی حاضر هستند برای بازی بر روی سن بیایند و سپس از میان داوطلبین بازی کنند ها را انتخاب کند. تصمیم گرفت چند نفری رو به انتخاب خودش به روی سن ببرد. یکی از نفرات انتخاب شده،همون آقای کناردستی من بود.این فرد زمانی که انتخاب شد آنچنان متعجب شد که جهت بلند شدن از روی صندلی و رفتن به روی سن،دو سه باری از سخنران سوال کرد که آیا به من اشاره کردید تا بیام؟
کناردستی من بر روی سن رفت و بازی گروهی هم انجام گرفت اما زمانی که برگشت و به روی صندلی خودش نشست،متوجه تغییراتی در وی شدم. نکته ای که خیلی در چهره او مشخص بود،قرمزی پوستش بود. بعد از هفت هشت دقیقه که مجددا نگاهم به او افتاد،متوجه شدم که تمرکز قبل از بازی رو نداره و مدام داره با خودش زیر لب چیزی رو تکرار می کنه،دیگه خبری از یادداشت بردای نبود و من این طور فکر می کردم که آروم و قرار نداره و دلش میخواد از روی صندلی بلند بشه. نهایتا هم این اتفاق افتاد در حالی که تازه به نیمه های سمینار رسیده بودیم،اون آقا وسایل خودش رو برداشت و جایگاهش رو ترک کرد. در ما بقی سمینار هم هر چه با چشمم دنبال او گشتم،پیداش نکردم و به احتمال خیلی زیاد همون موقع محل برگزاری سخنرانی رو ترک کرده بود.بعد از سمینار تا چند روز به رفتار این شخص فکر می کردم چه اتفاقی افتاد که بعد از پایین آمدن از روی سن، دچار آشفتگی ذهنی شد و آرامش قبلی خود را از دست داد. به این جمع بندی رسیدم که با توجه به رفتاری که از وی در طول زمانی که کنار من نشسته بود دیدم ممکنه که شخصیت تا حدود زیادی درون گرایی دارد و از اونجایی که در بیشتر اوقات افراد درون گرا تمایل به بودن در تنهایی خود و در معرض عموم نبودن را به خصوص در محیط های اینچنینی مانند محیط برگزای سمینار یا همایش دارند. با فراخوانده شدن از طرف سخنران، در ذهن این شخص منطقه تنهایی او در معرض خطر قرار گرفته و دچار استرس و اظراب گردیده است.
شاید پیش خودتون این سوال رو مرور کنید که هدف از مطرح نمودن داستان گفته شده به چه دلیل می باشد؟
پاسخ این سوال این است که یک سخنران برای این که بتواند مخاطبین رو با خود همراه نماید، باید به درون گرا یا برون گرا بودن آنها خود توجه ویژه ای و متناسب با هر طیف مسیر جداگانه ای را طراحی و آنها را در این مسیر قرار دهد.
درون گرایی یا برون گرایی چی هست؟
درون گرایی یا برون گرایی، احتمالا این دو کلمه را تا به حال شنیده اید. شاید هم برای این که متوجه بشوید درونگرا هستید یا برون گرا در تست های مختلف شخصیت شناسی آنلاین شرکت کرده باشید. اما آیا تا به حال به موضوع درون گرایی و برون گرایی در سخنرانی فکر کرده اید؟ همه ما انسان ها بر اساس ژنتیک،محیطی که درآنجا متولد و بزرگ می شویم،اتفاقات خوب یا بدی که از ابتدای دوران کودکی تا به امروز برایمان پیش آمده است. در طیفی بین درون گرایی و برون گرایی قرار می گیریم. مهم ترین نکته ای که در مبحث درون گرایی و برون گرایی وجود داره این که آدما به صورت مطلق در هیچ کدام یک از این دو طیف قرار نمی گیرند و معمولا در جایی وسط دو طیف قرار دارند که البته در موقعیت ها و شرایط مختلف می تواند به یکی از این دو طیف نزدیک تر شوند.
سه نوع از شاخص ترین سوالاتی که در مبحث درون گرایی با برون گرایی شخصیت خود می توانیم با آنها پاسخ دهیم به این ترتیب می باشند:
1-کدامیک انرژی بیشتری به من می دهد؟ (تبادل با سایر اشخاص یا با خود بودن)
2-می خواهم کجا انرژی ام را صرف کنم؟ (در دنیای بیرون اشخاص و اشیا یا در دنیای درون و ایده ها)
3-آیا ترجیح می دهی در آن واحد روی چند پروژه کار کنی یا در هر زمان فقط بر روی یک نکته پروژه وقت بگذاری؟
فراموش نکنیم که مشخص شدن درون گرا یا برون گرا بودن تنها به این سه سوال ختم نمی شود و همانطور که بیشتر نیز اشاره شد به عوامل و شاخص های متعددی بستگی دارد اما در این جا صرف آشنایی اولیه این سه سوال را بیان کردیم.
چرا درون گرایی و برون گرایی در سخنرانی مهم است؟
احتمالا تا اینجای مقاله به این فکر کردید که چرا باید موضوع درون گرایی و برون گرایی در سخنرانی مهم باشد؟ برای پاسخ به این سوال باید به این موضوع توجه کنیم که سخنرانی نیز مانند سایر مکالمات عادی روزمره می باشد. همان گونه که ما با هر میزان درون گرایی و برون گرایی که داشته باشیم روزانه مکالمات و مراودات مختلفی را با اطرافیان خود مثل پدر و مادر،همسر،فرزند،همکار،دوست و … انجام می دهیم. و بسته به این که چه نوع شخصیتی داشته باشیم، احتمالا سعی می کنیم با کسانی که بیشتر شبیه ما هستند ارتباط برقرار کنیم. مثلا اگر شما شخصیتی مایل به درون گرایی داشته باشید و ترجیح شما به این نزدیک باشد که در محیط های شلوغ که تعداد افراد زیادی آنجا هستند حضور نداشته باشید. به احتمال بسیار زیاد دوستانی را در طول زندگی خود انتخاب و با آنها صمیمی شده اید که شبیه شما باشند تا به جای این که با دوستی ارتباط داشته باشید که شخصیت برون گرا داشته و عاشق رفتن به مهمانی ها خیلی شلوغ و پرهیاوهو باشد. در سخنرانی نیز دقیقا به همین شکل است. شما به عنوان یک سخنران با طیف های مختلفی از آدمها در کلاس ها،سمینارها و دوره های خود مواجه خواهید شد و این شما هستید که باید حواستون به درون گرایی یا برون گرایی مخاطبتون باشه و متناسب با شخصیت وی مسیر سخنرانی را مدیریت نمایید.در اصل شما باید انگیزه هر دو طیف را در جهت تمرکز به مطالب خود حفظ نمایید و این اجازه را ندهید که با توجه به یک طیف،همراهی طیف دیگر را از دست بدهید.
اکنون این سوال به وجود می آید که چطور می توانیم مخاطب دورن گرا و برون گرا را با سخنرانی خود همراه کنیم؟ در ادامه مقاله به این موضوع خواهیم پرداخت.
چطور مخاطب درون گرا و برون گرا را با سخنرانی خود همراه کنیم؟
شناخت مخاطب
مقدمه همراه کردن مخاطبین با سخنرانی ما این است که آنها را بشناسیم. شناختن نه به این معنی که نام و نام خانوادگی آنها را بدانیم. بلکه به مجموعه فعالیت ها و رفتارهای که در سالن برگزای مراسم از خود بروز می دهند توجه کنیم و به مرور به شخصیت آنها پی ببریم. به عنوان نمونه نکاتی مانند ترتیب نشستن،پاسخ به سوالات،کارگروهی و …می توانند در شناخت مخاطب به ما کمک کمک کنند.
دعوت مخاطبین
از دیگر راهکارهای همراه کردن مخاطبین با سخنرانی ما،دعوت مخاطبین بر روی سن جهت انجام کار گروهی می باشد. مخاطب برون گرا با این عمل انگیزه بیشتری پیدا می کند و تمایل زیادی دارد تا به روی سن بیاید.
دادن اختیار
مخاطبین درون گرا با توجه به ماهیت شخصیتی که دارند در انجام برخی از کارها حساسیت های خاصی را از خود بروز می دهند مثلا این افراد دوست ندارند که در یک سمینار آنها را مجبور کنند که در ردیف مشخصی از سالن بنشینند خصوصا ردیف های جلویی،آنها دوست دارند که در انتخاب صندلی و انجام سایرکارها اختیار عمل داشته باشند. در مقابل افراد برون گرا معمولا حساسیت بسیار کمتری در این موارد دارند و سعی می کنند با هر شرایطی خود را سازگار نمایند.
تایید مخاطب
مخاطب برون گرا چون معمولا عادت دارند که در میان صحبت های سخنران ابرازوجود نمایند،هرزگاهی به شوخی مطلبی را بیان می کنند. یک سخنران باهوش،می بایست حتما به شوخی این افراد بها دهد و در موقیعت های مختلف آنها را تایید کند. با این کار اصطلاحا مخاطب برون گرا در مشت سخنران و تحت کنترل وی قرا می گیرد و این جوری هر دوی آنها از مسیرسخنرانی رضایت خواهند داشت.
دیدگاهتان را بنویسید